اگر از فرد مشهوری بخواهید آینده را برایتان پیش‌‌بینی کند، احتمالا پیش‌‌بینی‌‌های او هرگز رنگ واقعیت به خویشتن نخواهند گرفت. براساس مقاله‌‌ای که به‌تازگی داخل The Atlantic منتشر شده، ازنظر تاریخی، شواهد علمی علامت می‌دهند افراد موجه برای پیش‌بینی رویدادهای آینده‌‌ی گیتی معمولا متخصصانی هستند که در چندین‌وچند موضوع مختلف یقین دارند؛ چراکه این‌‌گونه افراد معمولا به‌‌‌دلیل اطلاعات وسیع‌‌تر، کمتر دچار تعصبات فکری می‌‌شوند. درمقابل، افرادی که تخصصی چشمگیر، ولی محدود بوسیله شاخه‌‌ی خاصی دارند، توانایی کمتری در انجام پیش‌‌بینی‌‌های دقیق‌‌ دارند؛ چراکه این‌‌گونه افراد معمولا در قاب جهان‌‌بینی خاص خود محدود هستند.

به‌‌عنوان نمونه‌‌ای از این افراد می‌‌توان بوسیله پروفسور پال آر. ارلیک، زیست‌‌شناس سرشناس آمریکایی از دانشگاه استنفورد اشاره کرد. او تو یکی از کتاب‌‌هایش با نام بمب جمعیت از آینده‌‌ی تاریک و محتوم بشر واج می‌‌گوید که داخل آن، برای مهار شکافتن جمعیت زمین و جلوگیری از آخرامان هسته‌‌ای دیر شده است. او پیش‌‌بینی کرد افت منابع غذایی فقط در یک دهه، میلیون‌‌ها مردم را به کام اجل خواهد کشید. منطق او کاملا ریاضیاتی به‌نظر می‌رسید: نمو انباشتگی بشر به‌‌صورت نمایی است؛ درحالی‌که منابع غذایی او این‌‌گونه ازاله. ارلیک که خود درون گونه‌شناسی پروانه‌ها فنی بود، می‌‌دانست سرشت به‌‌طورمستقیم نمی‌‌تواند جمعیت گونه‌‌ها را کنترل بطی ء. تفریق او این‌‌ حیات که با عبور احصائیه جمعیت از مرز منابع موجود، مجادله به‌‌خودی‌‌خود رخ خواهد داد.منطق پیش‌بینی‌های ارلیک و سیمون درباره آینده‌ی بشر از دیدگاه تخصص آن‌ها کاملا علمی و درک‌پذیر بود

ارلیک تو کتابش، چندین سناریو درباره‌ی انواع بلایای مقدور را به‌تصویر کشیده که در بدترین آن، گرسنگی جهان را درمی‌نوردد و مجادله هسته‌‌ای دامن‌‌گیر کشورهای روسیه و گره و ایالات متحده می‌شود و شورش زیست‌‌محیطی ناشی از آن دوده بشر را منقرض می‌‌کند. در بهینه سناریو ارلیک، کنترل جمعیت به‌وسیله‌ی بشر آغاز می‌‌شود. گرسنگی باردیگر گریبان‌‌گیر بسیاری از کشورها می‌‌شود؛ ولی موج مرگ‌‌ومیر ناشی از آن تا اواسط دهه‌‌ی ۱۹۸۰ فروکش می‌‌کند و فقط نیم‌میلیون نفر به‌‌‌علت گرسنگی جان می‌‌بازند.

ارلیک تا اینکه مخاطبان خویشتن را به این چالش فراخوانی کرده بود که چنانچه می‌‌توانند سناریو خوش‌‌بینانه‌‌ی دیگری همچنین به این سیاهه افزودن کنند. ارلیک داخل انتهای مطالبش اضافه کرده البته از طرح سناریوهایی دورازذهنی نظیر ارسال کمک‌‌های غذایی بیگانگان فضایی دوست‌دار بشر صرف‌‌نظر کرده است.



البته در سال‌‌های بعد، اقتصاددان دیگری به‌‌نام جولیان سیمون توانست به چالش ارلیک پاسخ دهد. او نظراتی کاملا متضاد با عقاید ارلیک ارائه قسط و درون آن، از نقش عمیق نبوغ بشر درون حل مشکلات پیش‌‌ رو سخن گفت. از دیدگاه سیمون، انسان‌‌های بیشتر به‌‌معنای ایده‌‌های بیشتر برای خلق آینده‌‌ای درست» بود. شدت‌گرفتن بحث و مشاجره میان این دو دانشمند، حتی به شکل‌‌گیری شرط‌‌بندی تاریخی میانشان منجر شد. به‌هرحال تو سال‌های بعد، واقعیت این‌‌گونه رقم خورد که فناوری‌‌های کنترل استعمال آب و بذرهای اصلاح‌‌شده و استراتژی‌‌های مدیریتی توانستند انقلابی عظیم در کشت خلق کنند و میزان برداشت محصولات به‌‌شکل چشمگیری افزایش یافت. این علامت می‌داد حداقل درون تحلیل نیازهای غذایی بشر، دیدگاه سیمون برقرار از آب درآمده‌اند: در دهه‌‌ی ۱۹۶۰، به‌‌طور میانگین عزب ۵۰ نفر از هر ۱۰۰هزار نفر براثر گرسنگی جان باختند و درون دهه‌‌ی ۱۹۹۰، این آمار بوسیله ۲.۶ نفر رسید.مقاله‌های مرتبط:پیش‌بینی ۲۷ بدنه از خبرگان حوزه‌ فناوری در تک آینده‌ شعور مصنوعیترسناک ترین پیش‌بینی‌های استیون هاوکینگ از آینده

با اینکه پیش‌‌بینی‌‌های ارلیک از آخرامان درست از آب درنیامد، عقاید او درباره‌ی ویرانی زیست‌‌محیطی امین بود. درمقابل، پیش‌‌بینی‌های‌ سیمون نیز آن‌‌چنان که بایدوشاید شکل پذیری نیافت. عقاید او درباره‌ی نقش نبوغ بشر درون تأمین نیازهای آبی و غذایی صحیح بود؛ ولی پشتوانه‌‌ی این موفقیت بشر، آن‌‌چنان که سیمون ادعا کرده بود، گشایش کیفیت آب‌و‌هوا نبود. درحقیقت، به‌‌شکل طعنه‌‌آمیزی عامل این تحولات مثبت همان اصول ریاضیاتی بود که ارلیک از آن دم می‌‌زد.

با بود اعتبار علمی ظاهر این افراد در زمینه‌‌های تخصصشان، هر دو آن‌‌ها تو یک نقیصه شریک‌‌ بودند. آن‌‌ها فقط به بینش خود ایمان داشتند و عزب بوسیله واقعیات آن قیمت می‌‌دادند؛ ولی از بها و اعتبار علم یکدیگر غافل بودند.

بعدها، مورخی با صیت پاول سابین داخل کتابی به‌‌نام شرط‌‌بندی» این‌‌گونه نوشت که آنچه رخ داد برخلاف پیش‌‌بینی‌‌های پاول ارلیک و جولین سیمون وجود»؛ چراکه هریک از این افراد تا توانسته بودند اطلاعاتی داخل امنیت از دیدگاه انحصاری خود جمع‌‌آوری کرده بودند و این باعث افزایش تعصب و کوته‌‌فکری در آن‌‌ها شده حیات. درنهایت آنچه بیشتر از همگی پدیدار شد، نارسایی مدل‌‌های این دو دانشمند حیات. این داستان مثال آشکاری از خطاهای ناشی از محدودیت جهان‌‌بینی افراد فنی و متمایز جهان بود.خوره‌های علوم

انسان ممکن است انتظار داشته باشند افرادی که عمر خویشتن را وقف  حوزه‌‌ی مطالعاتی خاصی کرده‌‌اند، حداقل باید بتوانند آینده‌‌ی حوزه‌‌ی تخصص خود را بهتر از سایرین پیش‌‌بینی کنند. بااین‌حال، گویا داده‌های حاصل از آزمایشی بلندمدت با قدمتی ۲۰ ساله که آغاز آن بوسیله سال ۱۹۸۴ بازمی‌گردد، دقیقا نقطه‌‌ی طبق این دیدگاه را نشان می‌‌دهد. درون این آزمایش، برای مقایسه‌‌ی قدرت پیش‌‌بینی افراد درباره‌ی وقایع ی و مالی و نظایر آن تو آینده‌‌ی دور و نزدیک، دو گروه از افراد رودرروی یکدیگر قرار گرفتند: دسته اول، متشکل از کارشناسان و دانشگاهیان باتجربه و گروه دوم، متخصصانی که اشتهایی سیری‌‌ناپذیر درون مطالعه‌‌ی علوم گوناگون داشتند.برخلاف متخصصان تک‌حوزه‌ای، افرادی که در شاخه‌‌های مطالعاتی متنوع سررشته دارند، از اشتباهات خویشتن درس می‌‌گیرند

براساس این مقاله، با اینکه بیشتر مردم درمقایسه‌با افراد با اعتماد‌‌به‌‌نفس و متخصصان شناخته‌شده تو حوزه‌‌‌ی خاصی ذهنیت بهتری دارند، این متخصصان عمومی‌‌تر بودند که توانستند این هم چشمی را به‌‌سود خود انتها دهند. افرادی که ایدئولوژی‌‌های قدرتمندی داخل حوزه‌‌های خاص داشتند، نتوانستند فروپاشی زننده اتحاد جماهیر شوروی را پیش‌بینی کنند؛ چراکه آن‌ها شواهد را ازطریق دریچه‌‌ی ایده‌‌های شخصی خودشان تفسیر می‌‌کردند؛ درحالی‌که متخصصان اشتراکی به چنین ضعفی دچار نبودند و درنتیجه توانستند وقوع این اتفاق را بهتر پیش‌‌بینی کنند.

خطای شناختی ناشی از تخصص

واقعیت این است که هر دو گروه از افراد مطالعه‌ی اخیر، هنگام تحقق هریک از پیش‌‌بینی‌‌های خود، دچار نوعی افزایش اعتمادبه‌نفس دربرابر جهان‌بینی خود می‌‌شوند؛ اما رویکرد این دو گروه هنگام مواجهه با اشتباهاتشان در پیش‌بینی‌های گذشته کاملا متفاوت است.

با استناد بوسیله نتایج این تحقیقات ۲۰ ساله، می‌‌توان گفت تفاوت موجود در آن است که افرادی که تو گروهی از شاخه‌‌های مطالعاتی مختلف سررشته دارند، از اشتباهات خویشتن تدریس می‌‌گیرند. در‌همین‌حال، متخصصان حوزه‌‌های خاص تمرکز بیش‌‌از‌‌اندازه‌‌ای روی بینش خود دارند و معمولا با نادیده‌انگاشتن جای پا متغیرهای پیش‌‌بینی‌‌نشده‌‌، دچار نوعی تعصب و اعتمادبه‌‌نفس کاذب دربرابر عقاید خود می‌‌شوند. فیلیپ تتلاک، دانشمند همکار درون این مطالعه‌‌ی ۲۰ ساله، در اظهارنظری در آن زمان، این طور می‌‌گوید:به‌‌‌طورجالبی اغلب رابطه‌‌ی معی میان تصورات پیش‌‌گویان درباره‌ی عملکردشان و نتیجه‌‌ی بازپسین عملکرد این افراد دیده می‌‌شود.

درمجموع، بهترین افراد در پیش‌‌بینی همان کسانی هستند که بوسیله ایده‌‌های خود به‌‌چشم فرضیه‌‌هایی محک‌‌پذیر نگاه می‌‌کنند. آن‌‌ها همان‌‌گونه که خلال پیروزی جشن می‌‌گیرند و بوسیله تقویت ایده‌‌های خویشتن می‌‌اندیشند، طی شکست نیز بوسیله استقبال اشتباهات خود می‌روند. این، دقیقا همان چیزی است که از آن به‌‌عنوان یادگیری» یاد می‌‌شود.بیشتر بخوانید:پیش‌‌بینی میچیو کاکو درمورد دستاوردهای مهم علمی تا سال ۲۱۰۰مهارت‌های کلیدی برای ترفیع داخل شهر سال آیندهفروپاشی حریم خصوصی؛ آیا باید به نظارت قضا و قدر جهانی و فرابشری اندام داد؟ساخت ماشینی با توانایی ایجاد ابرجای‌گزیدگی از احتمالات آیندهچه صنایع و بازارهایی تو ۱۰ سال آینده متحول خواهند شد؟

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها